https://bot.top-host.ir/api/load/mondstan/174804076+++ موج سوار

موج سوار

با سلام در رابطه با اتفاقات مختلف سینمایی^فرهنگی^بعضا اجتماعی مطلب قرار میدم ^

روزی روزگاری سوبسید یا یارانه برای مردم اصلا اهمیتی نداشت که بخواهند در مورد ان صحبت کنند

حتی  اما بعد سنواتی که گذشت و عملا یارانه ها به دستور هر شخص مهم کشوری یا اشخاص مهم کشوری

به هر نحو و به هر شکل  و بنا بر تصمیم و صلاحدیدهای لازم برداشته شد و قرار شد به ازای اینکه این یارانه ها

در قالب نیازهای مردم بماند به شکل نقدی به مردم پرداخت شود

سوای اینکه کالاهای مورد نیاز مردم هم افزایش چشمگیری نداشته باشد

و این به نفع مردم باشد و مردم سود دو طرفه ببرند .

اما بعد از گذشت حدود دو سال مشکلات یکی از پس از دیگری شروع شدن گرانی های سرسام آور بی دلیل

و مشکلات عجیبی که پیش روی مردم قرار گرفت

همه منتظر بودن که شاید طرحی برنامه ای جدید از دولت و سازمان های ذیربط درباره افزایش مبلغ یارانه ارائه شود

اما سکوت دولت و سازمان هایی که باید پاسخگوی مردم می بودن

تعجب همه را برانگیخت و این شد که روالی شکل گرفت به نام روال گرانی های بی مورد

و تا مجری کشور کوچکترین برنامه ای ارئه میداد سریعا برعکسش عمل میشد

و تضادها خودش را به شدت در مقابل مردمان ایران قرار میداد 

دیگر نفر قبلی مجری نبود و شخص دیگری جایگزین شده بود اما مشکلات هر روز بیشتر و بیشتر میشد

و ارائه برنامه صد روزه هم کاری از پیش نبرد و گرانی های سرسام آور

همچنان پلی های ترقی را طی نمود تا به خانه مجری بعدی برسد

گرانی هایی که حتی با وجود ارائه ارز 4200 تومانی باز هم ادامه دار بودن

و عده ای از این ارز ارزان قیمت بهترین استفاده را بردن

وبرای خودشان و آینده گانشان  کاخ و کوخ ساختند

و سرمایه هایی که میتوانستند موجب بهبود وضعیت معشیت مردم بشود

سر از ناکجا آباد در آورد در آخر هم معلوم شد یک عده در اطراف دولت بوده اند که

بهترین استفاده را از این ارز 4200 تومانی بردن و اطرافیانش را هم بهره مند ساختن واردات ارزان 

و قیمت گذاری کلان برای عرضه به مردم  سود کلانی را نصیب این دسته افراد کرد

که بعضا از بدنه دولت هم نبوده اند فی الحال فرقی هم نمی کند چه بودن و چه نبودن توفیقی ندارد

مهم اتفاقی بود که نباید می افتاد و افتاد حال که سکان دار هدایت کشور بر دستان شخص جدیدی افتاده

است که خودش در بسیاری از محکمه ها حضور فعال داشته و بعضا احکامی بسیاری هم صادر کرده است

و تجربیات بسیاری را در طول این سال های بعد از انقلاب بدست اورده است

و مرد خامی نیست و با سعه صدر و تواضع سعی بر آرام کردن فضای ملتهب بازار ارز دارد در ابتدا تا بتواند

با خاطر جمع تری به سراغ سایر موارد برود هر چند که زمزمه هایی از دور و نزدیک شنیده می شود که قرار است

قیمت سوخت مجددا افزایش پیدا کند و همینطور قیمت یارانه پرداختی به مردم اما 

همه اینها در حد شایعات کوچکی هستند که بعضا ممکن است رنگ واقعیت به خود نگیرد

این عالم ربانی که حال با تجربیات قضایی بسیاری که بر دوش می کشد حال با جمع کردن افرادی که در انتخابات

همسو با او نامزد شده بودن  را فراخواند و آنها را در امورات مختلف دولتی به کار گمارد

و این رفتار خود شاید نشان از آن دارد که

او سعی دارد وضعیت کشور را که بسیار ملتهب است به تدریج بهبود بخشد و خیلی امیدوار است که بتواند

با کمک همان اشخاصی که نامزد بودن اوضاع را جمع و جور نماید اما ایشان باید بداند

که این دو سال اول دولت جدید بسیار بسیار حساس و مهم است زیرا که تجربه در دول گذشته نشان داده که

اهمیت دو سال اول بسیار زیاد است زیرا همه یا اکثر تصمیات سرنوشت ساز در این دو سال اول گرفته می شود

و باقی سال ها طی طریق است و به نوعی ادامه همان دو سال اول است با کمی تغییرات جزئی 

و مطمئنا ایشان این موضوع را نیک می داند و کاملا هوشیار است 

و این خود می تواند عاملی باشد برای موفقیت آمیز بودن تصمیماتی که گرفته خواهد شد .

به نظر نویسنده دولت باید در سریعترین زمان ممکن بنا بر نرخ تورم قیمت یارانه را افزایش دهد

و اینکه تعجیل بر زود اجرا شدن  باشد اینطور هم نیست دولت می تواند

در سریع ترین زمان ممکن به جمع بندی نهایی برسد

و بر فرض بگوید با تصمیم خرد جمعی و بنا بر شرایطی که در کشور وجود دارد مبلغ یارانه ها از اول زمستان

بر فرض 450000 تومان اعلام می شود و دیگر معیشت هم زیر مجموعه یارانه می شود یعنی جمعا مبلغ 500000 تومان

و دیگر نیاز نیست مردم درگیر باشند هم برای یارانه و هم برای معشیت و این خودش 

گام بسیار مهمی خواهد بود در تحققق خواسته های اولیه مردم  و بعد از آن کاهش قیمت اقلام ضروری مردم

با حمایت مستقیم دولت بدین ترتیب که دولت علاوه بر نظارت

خودش تامین کننده موقت کالاهای اساسی مردم  باشد در کنار سایرها و این یعنی کاهش نرخ تورم .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۰۰ ، ۰۴:۰۰
mohammad 00

روزگاری نه چندان دور شخص مهمی در ایران که مسئولیت سنگینی هم داشت برای اداره کشور در حضور دوربین همین صدا و سیمای ایران ارائه داشتن که بنده مطلع نبودم که چرا قیمت ارز و سوخت و طلا و دلار بالا رفته است و بعد از گذشت حدود 18 الی 24 ساعت متوجه این موضوع شدم اما خب دیگر کاری از بنده بر نمی آمد و چون روال اداری انجام شده بود نتوانستم جلوی این فاجعه را بگیرم و اندکی بعد مردم که در تنگنای اقتصادی قرار داشتن و به همین شکل معمول زندگی را اداره کردن برای آنها بسیار دشوار بود برای حق خواهی و نه آشوب و فتنه و اغتشاش و تفرقه افکنی به خیابان آمدن و به گران شدن هزینه های زندگی و سوخت و سایر موارد اعتراض مسالمت آمیز داشتن اما خب طبق روال اداری دپارتمان داوری فقط برای مردم است و برای مسئولان کشوری دپارتمانی وجود ندارد که بتواند حق مردم را از آنها بگیرد و برای همیشه حق را به مردم بازگرداند .

تا کنون اگر در کشور ایران حضور داشته اید به خوبی مطلع شده اید که چه قوانین عجیبی در کشور حکم فرماست از مظلوم بگیر به مسئول بده از مردم مالیات بگیر به مسئول بده از مردم حقشان را بگیر و به دولت و مسئولان امر بده چطور است که این روال هیچ وقت برعکس نمی شود حتی با وجود تغییر پرزیدنت های مختلف چه اصلاح طلب چه اصول گرا چه معنا گرا چه مذهبی چه نظام گرا و چه و چه .

سرانجام همه اتفاقاتی که یک طرفشان مردم به آن اعتراض دارند یا به زندان افتادن آنها ختم می شود یا جریمه اشتباهات مسئولان را می دهند یا اینکه دیگه توانی برای آنها و خانواده و اطرافیان آنها باقی نمی ماند که بتوانند دنباله گیر حق خود باشن> وجه تشابه این اتفاقات را بارها در کشورهای مختلف من جمله کشورهایی که بعد چهل و خورده ای سال آنها را دشمن خود می دانند مقامات کشور ایران افتاده است اما آیا آنجا هم همیشه مسئولان پیروز ماجرا هستند حتی اگر واقعا مقصر باشند یا اتفاق دیگری رخ می دهد .

بیایید کمی به گذشته رجوع کنیم :: وقتی که برای اولین بار و تنها بار یک رئیس جمهور در کشور ایران خلع مقام شد و او را دشمن کشور و مردم خواندند و رای به استیضاح او دادن و او را شایسته حضور درکشور خودش ندانستن خیلی از مقام های مسئول کشور که در حال حاضر سمت های بیشماری هم دارند و صد البته که دل کندن از سمت هایشان حتی با وجود کهولت سن در بعضی ها که مسن تر هستند بسیار دشوار است اما نکته جالب توجه این است که فرزندان خود را راهی دیار بیگانه می کنند و ادعا دارند که آنها در حال تحصیل هستند و به محض برگشتن به کشور برای خدمت کردن به مسئولان مملکتی و نه مردم دریغ نخواهند کرد زیرا که اتفاقات گذشته نشان داده که در هیچ گوشه ای از این مملکت هیچ مسئولی چندان رغبتی برای خدمت رسانی به مردم ندارد زیرا که هیچ فشاری بر آنها نیست و صرفا گاه گاهی به شکل فرمالیته و نمادین یک سری صحبت ها از سمت بالا دستی های خودشان به شکل رسانه ای دریافت خواهند کرد که البته تاثیری بر عدم رفتار قبلی مسلما ندارد .

وقتی که در کشور ایران با محوریت اسلامی و داعیه اینکه همیشه گفته می شود کشور ایران به بهترین شکل آزادی دارد و مذهب هم هیچ گونه ممانعتی بر آزاد بودن انسان های آزاده در ایران نبوده و نیست پس چطور هستش که حتی در کوچکترین اعتراض ها مردم سریعا آشوبگر خوانده می شوند و ضد دین و ضد حکومتی خوانده می شوند و به بدترین شکل مانع از اعتراض انها می شوند و با انواع سلاح سرد و گرم و ولرم به استقبال آنها می روند و از آنها پذیرایی می کنند مجری کشور وقتی می گوید که نمیتواند قیمت یک سوخت که همه عموم مردم از این موضع توسط همین مسئولان اگاه شدن که دیگر تولید ان داخلی شده است و نیازی نیست که دیگر وارد کنیم و بی جهت ارز هدر بدهیم پس چطور می شود که ادعا دارد که آزاد اندیش است و قصد دارد با همت خودش و همکارانش در کابینه به شکل گسترده اصلاحات راه بیندازد جالب تر اینکه این مجری اصلاح طلب حتی حاضر نشد مسبب اعتراضات مردمی بابت گران شدن حامل سوخت را حتی بعد از اینکه مطلع شد که قیمت سوخت گران شده است و مردم به شدت به آن اعتراض دارند او را از کابینه خود اخراج کند یا حداقل تلاش ممکن را برای جلب رضایت مردم انجام دهد اما وقتی که یک کارشناس در صدا و سیما نه شبکه های ماهواره ای مثل جام جم یا سحر یا قرآن برای بیرون مرزها می آید کاملا اتفاقی صحبتی می کند که موجب ناراحتی مجری کشور شده است که صد البته این احتمال می رود که پرزیدنت محترم این صحبت ها را از شبکه های آن طرف آب شنیده و دیده باشد زیرا که مطمئنا و قاطعانه باید بگویم که به هیچ عنوان در داخل کشور هیچ کسی چه مسئول و چه یک فرد ساده و چه حتی چیره دست ترین نیروهای اطلاعاتی نمی توانند خبری را به این سرعت به رئیس جمهور محترم برسانند زیرا که طبق اقرار صریح خود ایشان گران شدن حامل سوخت را بعد از ساعات ذکر شده در سطور قبلی آن هم از تلویزیون متوجه شده اند اما آنجا هم اشاره دقیقی نداشته اند که منظورشان کدام تلویزیون است ایرانی یا آن طرف آبی .

به هر شکل هدف این بود که به اطلاع برسانیم و همچنین پیشنهاد بدهیم که آن شخص یا اشخاص یا رسانه یا روزنامه یا هفته نامه یا ماهنامه یا خبرنگاران صله رحم و غیره که توانسته اند با عبور از موانع بسیار زیاد و طی کردن راه دشوار رسیدن به پرزیدنت این خبر دسته اول را بدو رسانیده اند لطفا خود را معرفی نمایند زیرا که مردم و امت همیشه حاضر در صحنه بسیار تشنه دیدن آنها است تا از آن شخص یا اشخاص پذیرایی کنند

آن هم به شکل بسیار مجلل و با شکوه و مسلما پاداش هایی که از دست مردم دریافت می کنند بیشتر از پاداش هایی است که از سمت پرزیدنت ایران به او اعطا شده است و همچنین مردم مسلما اولین سوالشان این خواهد بود که پس شما که می توانستید خبرها رو به مقام محترم برسانید چرا زودتر و در ماجرای گران شدن حامل سوخت این ابتکار عمل را نداشته اند تا از خسارت های فراوان بعدی جلوگیری به عمل بیاید .

امیدوارم که خبردهنده بتواند قبل از اینکه مردم بخواهند پاداش کار خیرش را بدهند بتواند جواب سوالات انها را بدهد تا به نوعی شرمنده مردم نماند .

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِیم

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ 86 ( سوره هود آیه 86 )

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۳۲
mohammad 00

درود فراوان خدمت عزیزانی که این مطلب رو میخونن شاید تعجب کنید بگید ممکن نیست نمیشه این کلا از بیخ یک شایعه بیش نیست اصلا محاله این حرف ها رو برای ما مردم عامی میگن که بتونن خودشون پست و مقام بگیرن و از این دست صحبت ها .

نه عزیزان نه دوستان شاید باورش سخت باشه اما هم صدا و سیمایی ها هم روحانیون هم شورا نشینان هم مسند نشینان هم مجلس نشینان روسای بعضی قوه های خاص و متروکه ( خالی از سکنه ) وزارت اطلاعات ( بخش مربوط به صدا و سیما و منفک از مسائلات اجتماعی و سیاسی ) وزارت خواب و تامین کالای اجتماعی بله همه این عزیزان دست در دست یکدیگر و به شکلی پر شور و با حضور افتخاری رئیس شبکه 3 و 1 و سایر وابستگان و آشنایان غیر از شبکه 4 که از نظر آنها هرگز نباید با مسئولان آن وارد هیچ مبحثی شد تا پایین ترین ها مثل روابط عمومی شبکه های یاد شده و همچنین آبدارچی آنها و و همچنین مغز متفکر همه شخصیت برجسته باریکلا اسکافیلد ( واژه ای ایرانی معادل مایکل اسکافیلد خارجی ) در شوری ( همفکری ) سنگین و با در نظر گرفتن تجربه های گذشته و نگرانی های مردم از اینکه کیفیت فیلم ها و سریال ها و برنامه های دیگر غیر از بخش مسابقه ها دارد روز به روز فراتر از آب می رود در یک سور بزرگ که در آستانه شب یلدا و بعد از درگذشت ناگهانی یک نویسنده متفکر و دارای اهل فن که تا زمان زنده بودنش همه به نیکی ازش یاد کردن و روحش شاد باشه و با رفتنش نظمی که در نگارش فیلنامه ها وجود داشت هم پر کشید و رفت .

بگذریم برگردیم سر بحث اصلی مسئولانی که شبانه روز تلاش می کنند مخاطبان را شاد و راضی نگه دارند و اینقدر هم که تلاش می کنند همه و به اصطلاح اون دسته از اقشار جامعه که اهل تماشای تلویزیون ایران داخلی هستن انگشت به دهان متعجب مانده اند که چرا سایر کشورها از این عزیزان آموزش نمی گیرند برای ساختن محتواهای باب میل مردم تلویزیون دوست ملی اما نه مثل اینکه هر چی دو دو تا چهارتا می کنیم و هر چه بالا و پایین می کنیم و به قولی تاس مخصوص منچ را هر طور می چرخانیم انگار قرار نیست هرگز نمره شش برای مردم ثبت شود و این مسئله نشان دهنده این است که مسئولان امر نه تنها به امورات سرگرم کننده مردم کاملا بی توجه شده اند بلکه نشان میدهد آنها از هر چیزی که به نظرشان از یک کشور دیگر بازخورد خیره کننده داشته باشد و حتی اگر شان رسانه ملی را بالا ببرد برایشان زجر آور است زیرا که زمانی اگر خاطرتان باشد نود نامی بود که وقتی وجود داشت از سراسر جهان بیننده داشت ایمیل و پیامک و تماس و پیغام و پسغام محبت آمیز بود که برای شبکه جاری میشد اما صد حیف که افراد خاصی با منظور خاصی حالا شاید بیرون از مسئولان روی کار امروزی و دیروزی و فردایی با تحت فشار قرار دادن مسئولان امر آنها را وادار می کنند از فرامین آنها پیروی کنند و شاید هم مسئولان خودشان مقصر هستند و هیچ فشاری از بیرون دایره بر آنها نیست و خودشان هستند که دوست ندارن کسی از خودشان محبوب تر باشد کنار گذاشتن مجری محبوب و قدیمی برنامه نود و تحت فشار قرار دادن دوست چندین ساله او برای تصدی بر صندلی او و قبول نکردن او و نهایتا رفتن او به خارج از کشور و بیان واقعیت هایی از پشت پرده هر چند کاملا شفاف نبود اما این را ثابت کرد که محبوب شدن شاید در ایران شاید به سختی بدست بیاید و مسلما هم همینطور است و کار یک جمله و دو جمله و تعریف و تمجید از کسی محبوبیت نمی آورد و این بارها ثابت شده در ایران اما جنتلمن ایرانی و مجری برنامه نود به شکل ناباورانه ای نه از مجری گری برنامه ای که خود تهیه کننده آن بود کنار گذاشته شد بلکه حتی بلافاصله او را از گزارش کردن رشته مورد علاقه اش هم منع کردن و رسما از حضور او در شبکه ممانعت به عمل آوردن تا بدین گونه و به تصورخودشان یکی از مشکلاتی که مردم کشور از آن ناراحت بودن یعنی بی اهمیت بودن بیشتر برنامه های صدا و سیما را حل کرده باشند زیرا که مسلما یک برنامه ورزشی پر طرفدار در رشته پر طرفدار که محبوبیت قدیمی بین همه تیم ها داشت و شان و منزلت شبکه مربوطه را بالا برده بود میتوانست یکی از مشکلات اصلی حوزه در بخش کمبود کیفیت لازم را دارا باشد و چنانچه غیر از مجری و تهیه کننده قدیمی و محبوب مردم شخص دیگری می آمد و عنان کار را در دست می گرفت حتما کمیت محصولات تولیدی صدا و سیما و شبکه مربوطه بالا می رفت و این میتوانست از مدیر تقریبا جوان شبکه یک قهرمان بسازد نزد مردم به این شکل که شخصی آمد به سازمان که قدرت این را داشت که مجری محبوب مردم را کنار بگذارد و خب مردم ایران هم که اکثرا دنبال ناجی هستن این را به منزله یک اتفاق خوشایند و فراتر از آن می نگرند .

زمان گذشت تا رسیدیم به یک برنامه محبوب دیگر اما اینجا دیگر خبری از ورزش و مجری نبود هر چه بود توانایی نویسنده بود و توانایی های بازیگران سریال شش قسمت رفت و همچنان محبوب ماند حتی دختر بچه های شخصای اصلی سریال هم کم کم جایی میان مردم باز کردن و مردم ارتباط عاطفی با آنها برقرار کردن به خصوص که آنها دو خواهر بودن و با همین سریال در کنار هم حضور داشتند و قد کشیدن و بزرگ شدن تا رسیدن به جایی که حضورشان ملموس تر از همیشه بود جایی که قرار بود خانواده آنها با آنها در سریال حسابی بر سر حضور داشتن در فضای مجازی و داستان های مربوطه حسابی سر و صدا راه بیندازند و حسابی مردم را به وجد بیاورند و هم جنبه آموزندگی آن را بازتاب دهند اما قدر مسلم صرفا برای یک اتفاق که اگر کمی نگرش عمیق تری در آن میشد متوجه میشدن که چیزی جز یک نقشه کثیف و حساب شده برای دشمنی با این دو نوجوان نبوده و کلا بر فرض اینکه بخواهیم سخت گیرانه هم حساب کنیم باز هم چیزی آنچنانی اتفاق نیفتاده بود که بخواهند کلا قلم بر روی نام این دو نوجوان بکشند اما از آنجا که مسئولان به شدت فضای مجازی را فضای هاری می دانند و قرار هم بر این بوده که در سری هفتم سریال بیشتر در همین مورد بحث و صحبت شود اما آقایان ترجیح دادن از فرصت بدست آمده ناشی از درگذشت نویسنده اصلی سریال بهترین استفاده را کنند و با گمارئدن نویسندگان جدید کل سریال را طبق میل خود تحریف کنند تا بدین گونه بتوانند از محبوبیت این سریال و بازیگران توانمند آن کم کنند که این خود نشان دهنده این است که آنها از همه چیز وحشت دارن از محبوبیت دیگران از فضای مجازی از توانایی بالای بازیگران و محبوبیت بیش از حد آنها و دیگر مسائلات اینچنینی .

نویسنده این مطلب بر فرض اینکه اگر قرار بود با توجه به نوشته های همین مطلب در سطور پیشین این سریال ادامه پیدا کند و فصل هشتم و نهم و دهم اینها ساخته بشود و بر فرض عدم انصراف بازیگران اصلی این سریال از ادامه دادن با آن مسلما اتفاق های عجیبی شاید رخ بدهد مثل ...

کنار گذاشتن همسر شخصیت اصلی به دلیل اینکه او در تربیت فرزندانش کوتاهی کرده و آنها را به حال خود رها کرده تا در فضای مجازی از خود هر چقدر می خواهند عکس و ویدیو نشر دهند و در فصل نهم هم بهتاش کنار گذاشته میشد زیرا او یک جوان هرزه از نظر مسئولان خواهد بود زیرا مرتبا در فضای مجازی و واقعی حوالی یک دختر می گردد که قرار است اگر خانواده آن دختر موافقت بنمایند با هم ازدواج کنند اما خب با توجه به قرارهای یواشکی این دو ممکن است این رابطه به هرز برود و هرگز به ازدواج ختم نشود و این یعنی بد آموزی کما اینکه این یک سریال اجتماعی است و نویسنده می تواند برای شخصیت های داستان طوری بنویسد که هم جنبه آموزندگی داشته باشد و هم جنبه سرگرم کنندگی سریال از بین نرود و هم تبلیغ و پیام منفی نداشته باشد برای جوانان پس بدین ترتیب و با احتمال ضعف نویسندگی نویسندگان مسئولان این شخصیت را هم به دلیل محبوبیت کنار می گذارند و در فصل دهم هم احتمالا مرد اصلی سریال که در فصل پیش همسرش از او جدا شده و او را ترک کرده است هم کنار گذاشته می شود زیرا که یک مرد به تنهایی در حالت مجرد بودن و نداشتن فرزند در کنار خودش می تواند او را وارد راه هایی دیگری مانند اعتیاد کند که این هم خود ازار دهنده است در فصل یازدهم هم با توجه عدم حضور زن و شوهر و فرزندان که جزء پایه و اساس اصلی سریال بودن و نیستن بر فرض باز هم موافق بودن سایر بازیگران برای ادامه کار بدون مقدار دستمزد دریافتی با توجه به اینکه فشار اصلی قصه روی آنها خواهد بود زیرا که خانواده اصلی قصه کنار رفتن و خب طبیعتا پدر مرد اصلی قصه هم که کنار می رود چون وقتی پسری در کار نیست پدر میخواهیم چیکار می ماند خواهر مرد اصلی و شوهرش که خب آنها هم با توجه به نبودن برادر در قصه میخواهند باشند که چه چیزی را به مردم نشان بدهند اینکه شوهرش مرتبا تیک عصبی دارد و قصد دارد برای درمان به خارج از کشور برود و آنها هم به همین بهانه خیلی زود کنار می روند

بعد از این قضایا خواهد بود که بر فرض توانایی و تبحر عجیب نویسندگان جدید سریال در سرهم کردن فیلنامه جدید برای فصل جدید طبیعتا باید از بازیگران جدید برای نقش های قدیمی استفاده کرد زیرا که الز این جا به بعد و در فصل آخر نیاز سریال برگشت توامان به گذشته است پس چه لزومی دارد از بازیگران حرفه ای استفاده شود همان آماتورها را گریم کرده و به شکل شخصیت های کنارگذاشته از سریال در می آورند و با یاد آوری خاطرات گذشته بیشتر سریال را جلو می برند طوری که بیننده حالت تهوع به او دست دهد و به سراغ حل کردن مشکل برود و بدین شکل تمام محبوبیتی که این سریال حتی به اندازه 10 درصد داشت نزد مردم و بازیگران آن به طور کل در بین مردم فراموش می شود و دیگر کسی از آنها یاد نخواهد کرد .

واقعا چقدر بودجه و وقت باید صرف شود برای ساختن چیزهایی که محبوب مردم نیستن اما برای کنار گذاشتن محبوب های مردم حاضرند چندین برابر هزینه کنند واقعا ساده لوحانه خواهد بود که فرض کنیم وقتی برنامه نود تعطیل شد توسط مسئولان و برای آنکه صدای اعتراض مردم را خاموش کنند حاضر شدن با هزینه ای کمتر مسئولیت یک برنامه مجری محور ورزشی را که جایگزین نود کردن به یک مجری جوان بسپارند در حالی که آن شخص خودش میدانست در حال قرار گرفتن و گذاشتن پای خود جای پای چه کسی است و او حاضر شود با دستمزد کم وارد گود شود و بار انتقادها و نفرت مردم از خودش را دستمزد ناچیز به جان بخرد این را که در نظر بگیریم متوجه می شویم بعضی ها حاضرند بریا اینکه محبوب مردم نباشد حاضرند چند برابر ساخت یک سریال طولانی هزینه کنند تا به قول خودشان از محبوبیت و شخصت او در نزد مردم کاسته شود و در عوض به محبوبیت خودشان بین مردم اضافه شود واقعا نمیتوانم به جای مردم فکر کنم و سخن بگویم اما چیزی که مسلم است اینست که آنها به زودی همین شخص را هم کنار می گذارند زیرا آنها هدف مشخصی ندارند امروز با تو هستن و فردا بر علیه تو تو راهی نداری خواه ناخواه باید به همان سمتی بروی که مجری سابق در آن بود و آن موقع است که به سیه روزی و گرفتاری دچار خواهی شد و بر خود لعنت خواهی فرستاد که ای کاش چنین اشتباهی را به خاطر مقداری پول بیشتر و برای محبوب شدن پوشالی خودم نمی کردم و آن موقع است که دیگر نه راه پس داری و نه راه پیش نه میتوانی حضور داشته باشی و نه میتوانی بروی به دیار دیگر ... پایان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۹ ، ۰۷:۱۹
mohammad 00